طاها
جانانِ من مرد کوچک امروزم وقتی عاشقانه صدایم میزنی دیوانه وار به سمتت می آیم آغوشت امن ترین جای دنیاست. تکیه گاه خستگی های منی .بگو چگونه دیوانه وار عاشقت نباشم ؟ ...
نویسنده :
مادر
6:54
طاها
پسرم تو از آسمانها آمده ای و اینجا زمین است زمین گاهی سرد است خشک است تلخ است اما نترس و نگران نباش برایت بهشتی میسازم شبیه جایی که از آن آمدی. ...
نویسنده :
مادر
6:53
احسان
پسرم روزی مردی میشوی و خیلی شبیه پدرت و به تو افتخار خواهیم کرد. جانِ مادر یادت بماند برای مرد شدنت جوانی ام را داده ام ثمره جوانی ام از تو انتظاری ندارم جز اینکه همیشه همینطور مرد باشی مردی واقعی ...
نویسنده :
مادر
6:45
احسان
یگانه مروارید دریای هستی ام پسرم لبخندت را، شیطنتهای کودکانه ات را و شیرین زبانی هایت را با تمام دنیا عوض نمیکنم تو تنها دلیل من برای خندیدنی تمام عمرم را فدای خنده هایت میکنم. ...
نویسنده :
مادر
6:42
احسان
جانان من پسرم دلم که بیقرار میشود تو را نگاه میکنم تویی قرارِ هرشب و هرروز من ...
نویسنده :
مادر
6:41
احسان
پسرم هر صبح که چشمانم در چشمانم زیبایت می افتد مرد تر شده ای و من به داشتن چنین پسری به خودم میبالم این جرعه ای از عشق من به توست بچش گوارای وجودت ...
نویسنده :
مادر
6:41
خمیربازی باطاها
طاها
عزیزترینم, فرزندم من مادرت هستم… من با عشق, با اختیار, با آگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش را دوست می دارد هدایت می کند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در آغوشش میگیرد… من یک مادرم هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد… من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی, که گاه از خود گذشتگی نامیده میشود… تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد… من نه بهشت می خواهم نه آسمان و نه زمین … بهشت من زمین من و زندگیم نفس های آرام کودکی توست که در آغوشم روی...
نویسنده :
مادر
6:39